جا مانده است
چيزی جايی
كه هيچ گاه ديگر
هيچ چيز
جايش را پر نخواهد كرد
نه موهای سياه و
نه دندانهای سفيد
غصه هايم را براي خودم نگه مي دارم...
گاهي سبک نشوم،سنگين ترم...
خوابیده بودم کابوس میدیدم
از خواب بلند شدم
تا به آغوشت پناه ببرم...
افسوس...
یادم رفته بود
که از نبودنت به خواب پناه برده بود
آدم ها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی می کنند
همدیگر را می کشند لذت می برند دود می کنند
تمام می کنند
و بعد از اندک زمانی
سیگاری دیگر...
تعداد بازديد : 228